تأثیر فرهنگ در ورزش
فرهنگ، مجموعه ای از باورها، ارزش ها و آداب و رسوم مربوط به گروهی از مردم است. اگر چه این عبارت معمولاً برای مقایشه رفتار ملل مختلف و گروه های قومی مورد استفاده قرار می گیرد، اما هر گروهی فرهنگ مختلف به خود را دارد.
تفاوتهای فرهنگی بین گروه های قوی و ملی در روانشناسی مورد بررسی قرار گرفته است. روانشناسان به تشابهات بین گروه های فرهنگی علاقمند هستند. (این تشابهات مجموعاً بعنوان امیک و تفاوت بین آنها مجموعاً به عنوان اتمیک شناخته می شود.) ما اعمال فرهنگی گسترده تر از خانواه (آنچه که بر ارزشها، باورها و آداب و رسوم تأثیرگذار است) را از طریق مکانیسم هایی مثل یادگیری اجتماعی می آموزیم. البته، فرهنگ خارج از خانواده را از طریق تعامل با همتاها و از طریق رسانه های جمعی می آموزیم.
یکی از روشهایی که از طریق آن باورهای فرهنگی بر رشد نگرش ما نسبت به ورزش تأثیرگذار است، اسنادهایمان از موفقیت و شکست است. مورگان و همکاران (1996) مشارکت کنندگان آمریکایی سیاه و سفید در رشته دو و میدانی را به لحاظ آثار موفقیت های ورزشی بر آنها را با هم مقایسه کردند و تفاوتهای فرهنگی معناداری را پیدا کردند.
ورزشکاران سفید تمایل داشتند موفقیت را تا اندازه ای غیرقابل تغییر ببینند (یا به موفقیت می رسیدند یا نمی رسیدند). اما ورزشکاران سیاه بر اهمیت تلاش در دستیابی به موفقیت تأکید زیادی داشتند.
گرایش کودکان نسبت به ورزش، تا حد زیادی به فرهنگی که اجتماعی شدن را در آن می آموزند، بستگی دارد. برای مثال، زامن ( Zaman ، 1998) خاطر نشان کرد که که زنان مسلمان تقریباً از تمام ورزشهای انگلیس محروم هستند، اما این امر به دلیل یک تضاد فرهنگی است. ارزش های رقابتی یا مردانه و بی پروایی که بر ورزش انگلیس حاکم است، با ایده های زنانگی بانوان اسلامی سازگاری ندارد. حجاب زنان مسلمان (پوشش اسلامی) نیز موضوع دیگری است.
تفاوتهای فرهنگی در اجتماعی شدن می تواند در نوع نگرش نسبت به ورزش مثل تعاون، رقابت، موفقیت و پیروزی نیز دیده شود. ازوما ( Azuma ، 1987) معتقد است سبک اجتماعی شدن کودکان ژاپنی طوری است که مودب و اهل همکاری پرورش می یابند و گرایش به موفقیت دارند. همه این ویژگیها احتمالاً کمک می کند تا کودکان ژاپنی بینهایت مربی پذیر و برای بازیهای تیمی مناسب باشند. برعکس، کودکان آمریکای شمالی در عین حال که گرایش زیادی به موفقیت دارند، اما در بسیاری از مطالعات مشخص شده است که کمتر اهل تعاون و نسبت به مافوق خود چندان مودب نیستند. این یافته ها حاوی مضامین مهمی برای مربیان است. تیم سازی یک الویت در ورزش غرب است، زیرا مادامی که پذیرش فرهنگ جمعی در بین ورزشکاران وجود نداشته باشد، تعاون و همکاری اولیه در تیم شکل نمی گیرد. (Jarvis1996 ,)